کدام ساعت شني بهار را زاييد؟
کدام فصل پيرهني دارد گرمتر از تابستاني
که من عاشق دختر همسايهام
بودم؟
همان سال چه گريههايي ريخت از تن پاييز
و چه ارقام خستهاي افتاد
از صفحهي غروب ساعت ديواري؟
انگار زمستان بود که عقربههاي همان ساعت
لغزيدند تا کنار هم
افتادند درست در جاي خالي شش و نيم
و حالا من پير شدهام
همچنان که دختر همسايه
بي هيچ خاطره از شش و نيم.
نظرات شما عزیزان:
برچسبها: